آموزش تحلیل پرایس اکشن در ارز دیجیتال

پرایس اکشن (Price Action) یکی از استراتژیهایی است که از آن برای تحلیل روندها و شناسایی نقاط ورود و خروج، در هنگام معامله ارز دیجیتال استفاده میشود. بسیاری از معاملهگران ارز دیجیتال از نمودارهای شمعدانی (Candlestick) برای ترسیم پرایس اکشن یا همان روند قیمت قبلی یک پروژه استفاده میکنند، سپس نقاط شکست احتمالی و الگوهای بازگشتی را در نمودار موردنظر ترسیم میکنند.
با این حال که بررسی روند قبلی قیمت (پرایس اکشن) لزوماً نتایج آینده بازار را تضمین نمیکند، معاملهگران اغلب الگوهای سابق یک دارایی را تجزیه و تحلیل میکنند تا درک بهتری از حدود قیمت آن در آینده داشته باشند.
در این مقاله از اکسچنج سیتکس به بررسی اصطلاح پرایس اکشن و نحوه استفاده از آن در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال خواهیم پرداخت.
برای اینکه متوجه شوید پرایس اکشن (Price Action) دقیقاً چیست و چه کاربردی در سرمایهگذاری ارز دیجیتال دارد، با ما تا انتهای این مطلب همراه باشید…
فهرست عناوین
پرایس اکشن چیست؟
پرایس اکشن (Price Action) در لغت به معنای «فعالیت قیمت» بوده و در واقع روند حرکت قیمت اوراق بهادار و داراییهای مختلف است که در طول زمان ترسیم میشود. پرایس اکشن مبنای تمام تحلیلهای تکنیکی نمودارهای سهام، کالا یا سایر داراییها از جمله ارزهای دیجیتال است.
بسیاری از معاملهگران کوتاهمدت برای تصمیمگیری بهتر در معاملات خود، به طور انحصاری بر عملکرد قیمت (پرایس اکشن) و نتایج و روندهای نتیجهشده از آن متکی هستند.
پرایس اکشن یا حرکت قیمت، اغلب به صورت گرافیکی بوده و به شکل یک نمودار میلهای یا خطی (نمودار شمعی) به تصویر کشیده میشود.
در پرایس اکشن دو فاکتور اساسی وجود دارد که باید هنگام تجزیه و تحلیل روند قیمت آنها را در نظر گرفت:
- اولین فاکتور برای تشخیص جهت حرکت قیمت (صعودی یا نزولی) است.
- دومین فاکتور برای تشخیص تغییرات حجم معاملات (افزایش یا کاهش) است.
برای مثال، اگر همزمان با افزایش حجم معاملات، قیمت اوراق بهادار یا ارز دیجیتال نیز به سمت بالا حرکت کند، به این معناست که طمع و اطمینان شدیدی در بازار وجود دارد و بسیاری از سرمایهگذاران با افزایش قیمت اقدام به خرید کردن کردهاند.
از طرف دیگر، اگر حجم معاملات در سطح پایینی قرار داشته باشد، ممکن است پرایس اکشن به قدر کافی قانعکننده نبوده و سرمایهگذاران زیادی اقدام به معامله در سطوح قیمتگذاری فعلی نکرده باشند.
پرایس اکشن عرضه و تقاضا چیست؟
پرایس اکشن در معامله ارز دیجیتال با استفاده از سطوح عرضه و تقاضا (Supply and Demand) بازار، نقش اصلی را ایفا میکند.
در واقع، مفهوم پرایس اکشن و سطوح یا محدودههای عرضه و تقاضا به نوعی مکمل یکدیگر هستند. بهترین روش برای تأیید یک سطح عرضه یا تقاضا، بررسی مجدد آن با پرایس اکشن است.
مشابه با سطوح عرضه، سطوح تقاضا نوعی از سطوح هستند که معاملهگران عرضه و تقاضا در آن خطوط افقی به دنبال تأییدی از طرف پرایس اکشن هستند. برای استفاده از روش پرایس اکشن، ابتدا باید یک سطح مشخص داشته باشید.
برخی از تریدرها اندیکاتورهای مختلف را با سطوح عرضه و تقاضا ترکیب کرده و در استراتژی پرایس اکشن خود بهکار میگیرند.
یکی دیگر از مفاهیم بسیار مهم در هنگام استفاده از سطوح عرضه و تقاضا در پرایس اکشن، چارچوبهای زمانی مشخص یا همان تایم فریمها است.
تریدرهای عرضه و تقاضا از بازههای زمانی مختلف (چند دقیقهای تا چندماهه) در آنالیزهای خود استفاده میکنند.
معاملهگران مختلف ممکن است از تایم فریمهای متعددی هم به طور همزمان استفاده کنند. برخی از آنها هم ممکن است ترجیح دهند که تنها از یک بازه زمانی خاص استفاده کنند. در واقع بازه زمانی پرایس اکشن بستگی زیادی به استراتژی و نوع معاملهگری تریدر ارز دیجیتال دارد.
یکی دیگر از عناصر مهم در معامله با استفاده از بررسی عرضه و تقاضا، اندازه شمعها (کندلها) در اطراف سطح عرضه یا تقاضا است.
اگر سطح بسیار قوی و ارزشمند باشد، معمولاً یک کندل بزرگ را مشاهده خواهید کرد. این نشانه خوبی است و بیانگر این موضوع است که بسیاری از فعالان بازار به این سطح علاقهمند هستند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن ارز دیجیتال
تحلیل تکنیکال (تجزیه و تحلیل فنی) نیز نوعی علم مشتقشده از پرایس اکشن است؛ چرا که تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال برای نهایی کردن تصمیمات معاملاتی خود، از بررسی و آنالیز قیمتهای قبلی بازار، یا همان پرایس اکشن ، در محاسبات خود استفاده میکند.
با این حال پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال تفاوتهای اساسی نیز دارد.
تحلیل تکنیکال از طیف وسیعی از محاسبات مختلف برای پیشبینی تغییرات قیمت در آینده استفاده میکند. در مقابل، پرایس اکشن یا اصطلاحاً «اقدامات قیمت» تنها به روند حرکت قیمت یک دارایی در بازه زمانی معاملاتی موردنظر وابسته است.
مزایا و معایب معامله با پرایس اکشن
پرایس اکشن در کنار مزایای بسیار زیاد خود برای تعیین روند قیمتهای بازار و نقاط ورود و خروج بهینه به آن، برخی کاستیها را نیز با خود همراه دارد و ممکن است برای همه تریدرها یک ابزار تحلیلی مناسب یا کافی نباشد.
معاملات پرایس اکشن برخلاف سرمایهگذاریهای بلندمدت، برای معاملات کوتاه مدت و میان مدت با سود محدود مناسبتر است.
اکثر معاملهگران بر این باورند که بازار ارز دیجیتال از یک الگوی تصادفی پیروی میکند و هیچ روش سیستماتیک مشخصی برای تعریف یک استراتژی جامع، که در هر بازه زمانی کارساز باشد، وجود ندارد.
یک ضعف بزرگ پرایس اکشن در مقایسه با اندیکاتورهای معاملاتی این است که ممکن است هر معاملهگر، نتایج متفاوتی از تحلیل پرایس اکشن بدست آورد. برای مثال در شرایط یکسان و مشابه، امکان دارد که یک تریدر روند صعودی را برای آینده پیشبینی کرده و دیگری احتمال کاهش روند قیمتها را پیشبینی کند.
یکی دیگر از معایب پرایس اکشن این است که ممکن است دریافت اطلاعات و نتایج از پرایس اکشن، برای معاملهگران ارز دیجیتال، کاری دشوار باشد.
تحلیل بازار ارز دیجیتال با استفاده از الگوهای پرایس اکشن، به دانش کافی و ذهن متمرکز نیاز دارد.
اندیکاتور Price Action ارز دیجیتال
همانطور که در بالاتر توضیح دادیم، پرایس اکشن فرآیند بررسی و مطالعه اقدامات تمام خریداران و فروشندگان فعال در یک بازار معین است. امروزه اندیکاتورهای متعددی برای پرایس اکشن وجود دارد.
متداولترین اندیکاتور Price Action شاخص کندل استیک (candlestick) است که به اندیکاتور شمعی یا شمعدانی نیز معروف است.
نحوه عملکرد اندیکاتور کندل استیک به این صورت است که، در یک دوره زمانی تعریف شده توسط کاربر، اطلاعات مفیدی را مانند قیمت باز و بسته شدن یک بازار و سطوح بالا و پایین قیمت به معاملهگر میدهد.
تقریباً همه پلتفرمهای معاملاتی موجود در جهان، نمودار شمعی را به کاربران و تریدرهای خود ارائه میکنند؛ این موضوع نشاندهنده محبوبیت بالای استفاده از اندیکاتور پرایس اکشن در بازار ارز دیجیتال و سایر بازارهای معاملاتی دیگر است.
الگوهای شمعدانی بخش مهمی از معاملات پرایس اکشن هستند.
این الگوهای نموداری اساساً اشکال و الگوهایی تکراری در پرایس اکشن هستند که معاملهگران میتوانند آنها را در روند قیمت ارز دیجیتال شناسایی کرده و برای اجرای ایدههای تجاری خود از این نتایج استفاده کنند.
ایده اصلی استراتژی معاملاتی پرایس اکشن این است که این الگوها تمایل دارند به روشهای مشابهی اجرا شوند، بنابراین ایدههای تجاری پیاده شده بر اساس آنها، ممکن است شانس موفقیت بالایی داشته باشند.
چگونه از پرایس اکشن استفاده کنیم؟
به طور کلی پرایس اکشن به عنوان یک ابزار معاملاتی، مانند یک اندیکاتور، در نظر گرفته نمیشود، بلکه منبع اطلاعاتی است که همه ابزارهای تحلیلی دیگر با استفاده از دادههای آن ساخته شدهاند. بیشترین تمایل به استفاده از پرایس اکشن را معاملهگران نوسان (Swing traders) و معاملهگران ترند (trend traders) تمایل دارند.
این دو دسته از معاملهگران از هرگونه تحلیل بنیادی متمرکز بر سطوح حمایت و مقاومت برای پیشبینی نقاط شکست روند و تثبیت بازار اجتناب میکنند.
حتی این معاملهگران نیز باید به عوامل دیگری فراتر از قیمت فعلی بازار توجه کنند، چرا که حجم معاملات و بازههای زمانی که برای تعیین سطوح استفاده میشود، تا حد زیادی بر میزان دقیق بودن نتیجهگیریهای آنها تأثیر دارند.
امروزه بسیاری از مؤسسات شروع به استفاده از الگوریتمهایی برای تجزیه و تحلیل روند حرکتی سابق قیمت بازار و اجرای معاملات خود در شرایط خاص کردهاند و این استراتژی عملکرد گستردهای پیدا کرده است.
در سال 2020، کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) در قالب یک گزارش به کنگره مربوطه خاطرنشان کرد که «استفاده از الگوریتمها در تجارت جهانی بسیار فراگیر شده است.» این سیستمهای خودکار با استفاده از دادههای مربوط به قیمت تغذیه شده و میتوانند نتایج دلخواه و مختلفی را از این اطلاعات خام بدست آورند و با این کار حرکت احتمالی قیمت را در آینده تخمین بزنند.
عناصر تشکیلدهنده پرایس اکشن
یک «معاملهگر پرایس اکشن» اطلاعات مختلفی را در یک نمودار OHLC یا نمودار شمعی مشاهده میکند؛ از جمله این اطلاعات میتوان به اندازه، شکل، موقعیت، رشد یا افت نسبی و حجم کندلها اشاره کرد.
این دادهها معمولاً از یک میله یا کندل ساده شروع شده و با اشکال نموداری حاصل از تحلیلهای تکنیکال وسیعتر مانند میانگینهای متحرک، خطوط روند یا محدودههای معاملاتی، ترکیب میشوند.
استفاده از تحلیل پرایس اکشن به منظور سفتهبازی مالی نمیتواند اهمیت استفاده همزمان از سایر تکنیکهای تحلیل را با این استراتژی انکار کند.
از طرف دیگر، یک تریدر مینیمالیست پرایس اکشن میتواند به طور کامل بر تفسیر رفتاری روند قیمت برای ساخت یک استراتژی معاملاتی خوب تکیه کند.
الگوهای برتر پرایس اکشن در ارز دیجیتال
صدها الگوی نموداری مختلف برای استفاده در پرایس اکشن وجود دارد، اما تعداد انگشت شماری از آنها به مرور زمان آزمون خود را پس داده و ماندگار شدهاند.
از آنجایی که الگوهای نموداری بسیار وابسته به ذهن تحلیلگر هستند، نمیتوان گفت که الگوی اثبات شدهای وجود دارد که بهتر از بقیه کار میکند.
اکثر معاملهگران تعداد انگشت شماری از الگوهای نموداری را میشناسند و از آنها استفاده میکنند.
در ادامه 5 مورد از بهترین و محبوبترین الگوهای نموداری پرایس اکشن را به شما معرفی میکنیم.
1- الگوهای نموداری کانالهای قیمت ارز دیجیتال
کانالهای قیمت با ایجاد دو خط موازی در جهتهای صعودی، نزولی یا افقی رسم میشوند که مجموعهای از اوج و کف قیمت را به هم متصل میکنند.
این کانالها سطوح حمایتی (پایینتر) و مقاومتی (بالاتر) هستند و قیمتها تمایل دارند بین آنها تغییر پیدا کنند.
در حالی که شکسته شدن این کانالها توسط نمودار قیمت (رو به بالا یا پایین) میتواند سیگنال مهمی برای خرید یا فروش باشد؛ اغلب معاملهگران ارز دیجیتال درون کانال قیمت نیز به سمت پایین خرید میکنند و به سمت بالا میفروشند.
همانطور که مشاهده میکنید، در نمودار بالا یک کانال قیمت نزولی وجود دارد که قیمت بازار در طول دو ماه در آن باقی مانده است و تنها یک شکست کاذب در اواخر ماه می رخ داده است.
معاملهگران در طول این دوره برای دستیابی به سودهای اندک، در قیمت پایین خریده و در قیمت بالا فروختند یا تا زمان شکست الگوی در اواسط جولای، در موقعیت نزولی خود باقیمانده و منتظر صعودی شدن رفتن روند کانال قیمت شدند.
2- الگوهای نموداری مثلث صعودی و مثلث نزولی ارز دیجیتال
الگوی چارت مثلثهای صعودی و نزولی با یک خط روند افقی که سقفها یا کفها را به هم متصل میکند و یک خط روند شیبدار دوم که صعودها یا نزولها را به هم متصل میکند، ایجاد میشوند.
مثلث قائم الزاویه به دست آمده به نقطه تصمیمگیری منتهی میشود که در آن قیمت تمایل به شکسته شدن از خط افقی در راستای مخالف خط شیبدار قبلی دارد.
در مثال بالا، یک مثلث صعودی وجود دارد که به دنبال آن یک شکست رو به پایین در سقف حجم و نقطه تلاقی دو خط افقی و صعودی رخ داده است.
معاملهگران میتوانستند پس از شکست و تغییر روند بازار، از خط ترند بالایی با هدف قیمتی برابر با ارتفاع مثلث اعمال شده بر روی خط روند بالا، وارد یک موقعیت خرید شوند. در این مورد، حجم بالای معاملات در زمان شکست تأییدی عالی برای این موضوع میباشد.
3- الگوهای نموداری سر و شانه ارز دیجیتال
Head and Shoulders یا سر و شانه یک الگوی نموداری کمی پیشرفته در پرایس اکشن است که دارای سه مرحله است.
این الگو در نمودار ابتدا با سقف یا کف موقتی مشخص میشود، به دنبال آن یک حرکت شدیدتر به سمت بالاتر یا پایینتر داشته، و به دنبال آن یک حرکت سوم به سمت بالا یا پایین که برابر با حرکت اول است، خواهد داشت.
این الگو شبیه به یک سر با دو شانه است که یا به سمت بالا (خرسی) بوده یا وارونه (گاوی) است.
در مثال بالا، یک الگوی نزولی یا خرسی سر و شانه وجود دارد که کاهش شدید بعد از خود را پیشبینی میکند.
معاملهگران پرایس اکشن میتوانند پس از شکسته شدن قیمت از خط شانه دوم (خط روند افقی) با هدف قیمتی برابر با فاصله بین خط شانه و سر، وارد موقعیت فروش ارز دیجیتال خود شوند.
4- الگوهای نموداری سه قلو و دو قلو سقف و کف در ارز دیجیتال
هنگامی که بازارهای ارز دیجیتال از همان سطح مقاومت (بالا) یا حمایت (پایین) دو یا سه بار متوالی جهش میکنند، این به عنوان الگوی نمودار دو قلو یا سه قلو بالا و پایین (تاپ و باتم) شناخته میشود.
یک کف دوقلو نشانهای برای بازار گاوی در نظر گرفته میشود، در حالی که یک سیگنال خرسی با یک سقف دو قلو مشخص میشود.
هر دو الگوی سهگانه و دوگانه، تنظیماتی معکوسشونده هستند، که نشان میدهد روند قیمتها در شرف تغییر جهت است.
سقف و کف دوقلو در الگوهای چارت ارز دیجیتال به طور قابل توجهی رایج هستند، اما الگوهای سه قلو میتوانند تغییرات شدیدتری را در روند بازار ایجاد کنند.
در مثال بالا، یک الگوی دوقلو خرسی وجود دارد که کاهش قیمت را پیشبینی میکند.
همانطور که مشاهده میکنید، معاملهگران پس از شکست قیمت از پایینترین سطح واکنش قبلی در اوایل ژانویه، وارد وضعیت نزولی شدند.
(چیزی که در این نمودار، قابل توجه است این است که حجم معاملات نزولی در مقایسه با حجم معاملات صعودی سقف کمتر بود، که نشان میدهد این الگوی دوقلو نسبتاً ضعیف است.)
5- الگوهای نموداری گوه صعودی و سقوط نزولی در ارز دیجیتال
Wedge یا گوههای صعودی و نزولی شبیه مثلثهای صعودی و نزولی هستند، با این تفاوت که هر دو خط بالا و پایین در یک جهت شیبدار بوده، اما هنوز همگرا هستند. (مانند انبر)
بر خلاف مثلث صعودی و نزولی، گوههای بالارونده و پایینرفته الگوهایی معکوس هستند.
گوه در حال افزایش، سیگنال نزولی و گوه در حال کاهش، سیگنال صعودی دارد.
در مثال بالا، یک الگوی گوه افزایشی خرسی وجود دارد که کاهش کوتاهمدت قیمت را در بازه زمانی روند صعودی بلندمدت بازار پیشبینی میکند.
بدین ترتیب معاملهگران پس از شکست از خط ترند پایینتر وارد یک موقعیت کوتاه شده و قبل از شروع مجدد روند صعودی طی روزهای بعد از آن، به سود کمی دست یافتند.
محدودیتهای Price Action و نحوه کاهش ریسک آن
تفسیر و نتیجهگیری از پرایس اکشن بسیار وابسته به طرز تفکر افراد است و به همین علت نیز معمولاً دو معاملهگر مختلف در زمان تجزیه و تحلیل یک پرایس اکشن خاص، به نتایج متفاوتی میرسند.
ممکن است یک معاملهگر پیشبینی روند نزولی بازار ارز دیجیتال را داشته باشد و دیگری معتقد باشد که همان پرایس اکشن نشاندهنده چرخش (Turnaround) بالقوه بازار در کوتاه مدت است.
البته، بازه زمانی مورد استفاده آنها نیز تأثیر زیادی بر آنچه نتیجه میگیرند دارد.
به عنوان مثال یک سهام مشخص میتواند در حالی که روند صعودی ماه به ماه خود را حفظ میکند، روندهای نزولی روزانه زیادی نیز داشته باشد.
نکته مهمی که باید به خاطر داشته باشید این است که تمام پیشبینیهای معاملاتی که با استفاده از پرایس اکشن (Price Action) و در هر بازه زمانی انجام میشوند، همگی نوعی سفتهبازی هستند.
برای اثبات نتیجهگیری خود از پرایس اکشن، بهتر است از ابزارهای بیشتری استفاده کرده و آنها را در پیشبینی معاملاتی خود اعمال کنید.
با این وجود، بررسی روند قیمت سابق یک ارز دیجیتال، تضمینی برای نحوه عملکرد قیمت آن در آینده نیست.
معاملات با احتمال بالا هم میتوانند نوعی معامله سفتهبازی باشند، به این معنی که معاملهگران با هدف دستیابی به سود بالقوه، مسئولیت خسارات احتمالی خود را بر عهده میگیرند.
مشخص است که پرایس اکشن مسائل کلان اقتصادی یا غیر مالی را، که بر سرنوشت و روند قیمت یک دارایی تأثیرگذار است، دربر نمیگیرد.
چگونه سیگنالهای نادرست (فیک اوت) را تشخیص دهیم؟
برخی اوقات پیش میآید که از یک ابزار یا استراتژی خاص، سیگنال شکستی کاذب یا اصطلاحاً فیک اوت بگیریم. بدترین اتفاق این است که یک فیک اوت (fake Out) را به عنوان یک شکست یا بریک اوت (Break out) درنظر گرفته و با استناد به آن، دست به انجام معامله بزنیم.
اما فیک اوت (Fakeout) چیست؟
Fakeout اصطلاحی است که در تحلیل تکنیکال برای اشاره به وضعیتی استفاده میشود که در آن یک معاملهگر در انتظار سیگنال معاملات آتی (future) یا حرکت قیمت در پوزیشن خاصی قرار میگیرد، اما سیگنال یا حرکت هرگز انجام نگرفته و دارایی معاملهگر در جهت مخالف و نادرست حرکت میکند.
تحلیلگران فنی معمولاً الگوهای متعددی را در یک نمودار تکنیکال خاص دنبال میکنند تا بتوانند تأییدیههای مختلفی را برای مشخص کردن سیگنال معاملاتی خود ارائه کنند.
کانالهای پاکتنامهای (Envelope channels) یکی از قابل اعتمادترین کانالهای معاملاتی هستند که سرمایهگذاران ارز دیجیتال برای ردیابی روند حرکت الگوی قیمت در یک بازه زمانی بلندمدت از آن استفاده میکنند.
این الگوها خط روند مقاومت و حمایتی را ترسیم میکنند که کانالی را برای کمک به شناسایی محدوده معاملاتی مشخصی که قیمت اوراق بهادار احتمالاً در آن ثابت باقی میماند تشکیل میدهد.
از آنجایی که سیگنالهای Fakeout و نادرست میتوانند زیانهای قابل توجهی برای معاملهگران ایجاد کنند، آنها معمولاً قبل از اجرا کردن پلنهای معاملاتی خود، از چندین متغیر مختلف در تجزیه و تحلیل خود استفاده میکنند. علاوه بر قیمت دارایی که از طریق الگوهای شمعی و کانالهای قیمت ترسیم میشود، سرمایهگذاران ممکن است به متغیرهای دیگری نیز نگاه کنند.
دو متغیر رایج دیگر که میتوانند از تغییرات قیمت حمایت کنند، عبارتند از :
- وسعت بازار یا market breadth
- حجم بازار یا market volume
علاوه بر خطای اندیکاتورهای مورد استفاده، تحلیلگران تکنیکال از راههای دیگری نیز با فیک اوت روبرو میشوند.
برای کاهش خطر فیک اوت شدن، بسیاری از تحلیلگران تکنیکال ارز دیجیتال، محدودیتهایی را برای ارزش کل سرمایهگذاری خود در هر معامله، اعمال میکنند.
علاوه بر این، در حالت کلی باید توقع هر نتیجه و اتفاقی را در سرمایهگذاری پرریسک خود داشته باشید.
نکات مهم استفاده از پرایس اکشن در تحلیل ارز دیجیتال
الگوهای نمودار ارزهای دیجیتال برای ارزیابی روانشناسی بازار بسیار مفید هستند، اما این الگوها بیشتر شبیه به نوعی ابزار نسبی هستند تا اندیکاتورهای تکنیکال.
به عبارت دیگر، هیچ تعریف استانداردی از میزان موازی بودن شانهها روی الگوی سر و شانه وجود ندارد و یا نمیتوان گفت که دقیقاً چه زمانی ممکن است قیمت از یک مثلث صعودی شکسته شود. این نتایج به خود تریدر بستگی دارد که چطور الگوها و نمودارهای خود را در پرایس اکشن تفسیر کند.
نکات مهمی که باید در زمان استفاده از پرایس اکشن در تحلیلی بازار به آن دقت کنید عبارتند از:
- همیشه به دنبال تأیید باشید: الگوهای نموداری نکات مهم و کاربردی را در مورد احساسات بازار ارائه میدهند، اما این الگوها نباید تنها مبنای معاملات شما باشند. شما باید در جای دیگری هم به دنبال تأیید و چک کردن تئوریهای ذهنی خود باشید.
- به حجم معاملات دقت کنید: حجم معاملات نقش بسیار مهمی در تحلیل الگوهای نموداری دارد. اگر یک شکست در حجم معاملات کم اتفاق بیفتد، این احتمال وجود دارد که یک الگوی سر یا شکست کاذب در نمودار شما اتفاق افتاده باشد.
- یک توقف ضرر (Stop-Loss) تنظیم کنید: الگوهای نموداری میتوانند برای تنظیم سطوح توقف ضرر بسیار کاربردی و مفید باشند. برای مثال، یک خط توقف ضرر خوب برای شکست مثلث صعودی، خط ترند پایینتر از آن است.
- ابتدا آن را امتحان کنید: قبل از اینکه سرمایه واقعی خود را به معاملات پرایس اکشن ارز دیجیتال اختصاص دهید، از معامله کاغذی یا پیپر تریدینگ (Paper trading) استفاده کنید و به طور امتحانی ترید کنید تا کار با الگوهای نموداری قیمت برایتان آسانتر شود.
پرایس اکشن در بازارهای مشتقه
معاملات مشتقه زمانی استفاده میشوند که معاملهگران رفتار قیمت یک دارایی در آینده را حدس میزنند و این کار را از طریق خرید یا فروش قراردادهای مشتقه با هدف دستیابی به سودهای افزایش یافته در مقایسه با خرید کامل دارایی موردنظر انجام میدهند.
محبوبیت تجارت مشتقه از دهه 1980 افزایش پیدا کرده است و سرمایهگذاران اکنون میتوانند مشتقات را در طیف وسیعی از بازارهای مالی از جمله سهام، ارز و کالاها معامله کنند.
ترید به سبک rtm
Rtm نام یک تکنیک خاص و کاربردی در پرایس اکشن است که از آن برای تشخیص دقیقتر نقاط مهم عرضه و تقاضا در نمودار قیمت ارز دیجیتال استفاده میشود.
در تکنیک RTM پرایس اکشن، رفتار خرسهای بازار کریپتو یا همان فروشندگان، در تایم فریمهای مختلف بررسی شده و نقاط حمایت اوج قیمت مشخص میشود.
توجه کنید که RTM (Raptoreum) نام یک کوین دیجیتال نیز است و نباید این دو مفهوم را با یکدیگر اشتباه بگیرید.
پرایس اکشن گاوی چیست؟
پرایس اکشن صعودی شاخصی است که سیگنالهای مثبتی را نشان میدهد و نتایج آن مبنی بر این است که قیمت دارایی (ارز دیجیتال) در آینده افزایش پیدا خواهد کرد.
یک روند صعودی اغلب با «سقف قیمت» (higher high) و « کفهای بالاتر» (higher lows) تعریف میشود که یک الگوی مثلث صعودی را تشکیل میدهند.
این بدان معنی است که قیمت یک ارز دیجیتال مشخص، اخیراً از قیمت بالای خود پیشی گرفته است اما از قیمت پایین اخیرش بالاتر رفته است.
چه کسانی از پرایس اکشن استفاده میکنند؟
از آنجایی که معاملات پرایس اکشن رویکردی برای پیشبینی قیمت و سفتهبازی است، توسط معاملهگران خردهفروش، سفتهبازان، آربیتراژگران و حتی شرکتهای تجاری که معاملهگران مختلفی را دارند، استفاده میشود.
الگوهای پرایس اکشن میتواند در طیف گستردهای از دارایی از جمله ارز دیجیتال، سهام، اوراق قرضه، فارکس، کالاها، مشتقات و غیره مورد استفاده قرار گیرد.
ابزارهای مورد استفاده در معاملات پرایس اکشن
از آنجایی که معاملات پرایس اکشن به دادههای تاریخی اخیر و حرکت قیمت در گذشته مربوط میشود، تمامی ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند نمودارها، خطوط ترند یا روند، باندهای قیمت، نوسانات بالا و پایین، سطوح تکنیکال (حمایت، مقاومت و تثبیت) و… با توجه به انتخاب و استراتژی معاملهگر مورد توجه قرار میگیرند.
ابزارها و الگوهای بررسی شده توسط معاملهگر میتوانند شامل نوارهای قیمت ساده، نوارهای قیمت، نقاط شکست، خطوط ترند یا ترکیبات پیچیده دیگر مثل کندلها، نوسانات، کانالها و… باشند.
تفسیرهای روانشناختی و رفتاری و اقدامات متعاقب آن، که توسط معاملهگر انجام گرفته میشود نیز جنبه مهمی از معاملات مبتنی بر پرایس اکشن را تشکیل میدهند.
هیچ دو معاملهگری نمیتوانند یک پرایس اکشن خاص را به شکل یکسان تفسیر کنند، این به این علت است که هر کدام از آنها به علت داشتن قوانین تعریف شده و درک رفتاری متفاوت، نتیجهگیری منحصربفردی نیز خواهد داشت.
در مقابل، یک سناریوی تحلیل تکنیکال، رفتار و نتیجهگیری مشابهی از معاملهگران متعدد را به همراه خواهد داشت.
به طور خلاصه، معاملات پرایس اکشن ارز دیجیتال یک روش معامله سیستماتیک است که ابزارهای متنوع تحلیل تکنیکال و تاریخچه اخیر قیمتها نیز به آن کمک میکند. در استراتژی معاملاتی پرایس اکشن معاملهگران میتوانند با توجه به وضعیت ذهنی، رفتاری و روانشناختی خود، در یک سناریوی معاملاتی خاص تصمیمگیری و ترید کنند.
قانون تلاش دوباره در پرایس اکشن
یکی از مشاهدات کلیدی معاملهگران پرایس اکشن این است که بازار ارز دیجیتال اغلب به سطوح قیمتی که درآن روند قیمت بازار معکوس یا تثبیت شده است، بازمیگردد.
اگر روند بازار در سطح قیمت معینی تغییر کند (صعودی یا نزولی)، پس از بازگشت قیمت به آن سطح، معاملهگر انتظار دارد که بازار یا نقطه برگشت را پشت سر گذاشته یا مجدداً معکوس شود.
معاملهگر در این حالت هیچ اقدامی نمیکند تا زمانی که بازار یکی از این دو روند را پیش بگیرد و بسیاری از آنها نیز تنها در هنگام واگرایی یا تغییر روند، حرکت قیمت را در نظر میگیرند.
این معاملهگران ترید نمیکنند، مگر اینکه سیگنالی برای اطمینان از برگشت قیمتها وجود داشته باشد که این شرایط نیز در بازارها به ندرت اتفاق میافتد.
معاملهگران حرفهای پرایس اکشن معمولاً از اولین فرصت تغییر قیمت بازار استفاده نمیکنند، بلکه منتظر ورود و انجام معامله در دومین مرحله از تغییرات روند بازار میمانند.